نی‌ نی سایت

حس کنترل‌گری: وقتی می‌خواهیم همه چیز را مدیریت کنیم!

همه ما کم و بیش در زندگی‌مان حس کنترل‌گری را تجربه کرده‌ایم. این حس می‌تواند در روابط عاطفی، تربیت فرزند، کار، یا حتی در برنامه‌ریزی روزانه خود را نشان دهد. اما چه زمانی این حس از یک میل طبیعی برای داشتن نظم و امنیت، به یک مشکل تبدیل می‌شود؟

بهبود روابط زناشویی

برای بررسی بیشتر این موضوع، نگاهی به تجربیات کاربران در نی‌نی‌سایت انداختیم. در ادامه، ۲۵ مورد از این تجربیات را خلاصه کرده‌ایم تا دیدگاه جامع‌تری نسبت به حس کنترل‌گری پیدا کنیم:

  • ✔️اصرار بر داشتن برنامه غذایی دقیق برای کودک، حتی اگر کودک میلی به آن نداشته باشد.
  • عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

  • ✔️چک کردن مداوم پیام‌های همسر و کنترل رفت و آمدهای او.
  • ✔️دخالت در انتخاب لباس و ظاهر دیگران، مخصوصا فرزندان و همسر.
  • ✔️تلاش برای تغییر دادن شخصیت و رفتار دیگران، مطابق با میل خود.
  • ✔️ناتوانی در واگذاری مسئولیت‌ها به دیگران، به دلیل ترس از اشتباه کردن آنها.
  • ✔️برنامه‌ریزی بیش از حد برای تمام جنبه‌های زندگی، بدون در نظر گرفتن اتفاقات غیرمنتظره.
  • ✔️احساس ناراحتی و استرس شدید، زمانی که اوضاع طبق برنامه پیش نمی‌رود.
  • ✔️انتقاد دائم از دیگران، به دلیل عدم انجام کارها به روش مورد نظر.
  • ✔️مجبور کردن دیگران به انجام کارهایی که خودتان فکر می‌کنید بهترین هستند.
  • ✔️نداشتن صبر و تحمل برای اشتباهات دیگران.
  • ✔️حس مالکیت نسبت به افراد و اشیا.
  • ✔️ترس از دست دادن کنترل و احساس درماندگی.
  • ✔️بهره‌گیری از تهدید و اجبار برای رسیدن به هدف.
  • ✔️بی‌اعتمادی به دیگران و شک و تردید دائمی.
  • ✔️ناتوانی در پذیرش نظرات مخالف.
  • ✔️مقایسه دائمی خود و دیگران و احساس برتری.
  • ✔️احساس گناه و سرزنش خود، در صورت عدم موفقیت.
  • ✔️وابستگی شدید به تایید و تحسین دیگران.
  • ✔️تلاش برای پنهان کردن ضعف‌ها و نقص‌ها.
  • ✔️نیاز به داشتن قدرت و نفوذ بر دیگران.
  • ✔️خودشیفتگی و بزرگنمایی توانایی‌ها.
  • ✔️قربانی کردن نیازهای خود، برای کنترل کردن دیگران.
  • ✔️احساس خشم و عصبانیت، زمانی که کنترل از دست می‌رود.
  • ✔️تلاش برای پیش‌بینی و کنترل آینده.
  • ✔️عدم توانایی در رها کردن و پذیرش واقعیت.

این تجربیات نشان می‌دهند که حس کنترل‌گری، می‌تواند جنبه‌های مختلف زندگی را تحت تاثیر قرار دهد و منجر به بروز مشکلات در روابط، سلامت روان و کیفیت زندگی شود.

گاهی اوقات، ریشه این حس در ترس از دست دادن، ناامنی، یا تجربیات ناخوشایند گذشته نهفته است. شناسایی این ریشه‌ها، اولین قدم برای رهایی از این حس و ایجاد یک زندگی سالم‌تر و شادتر است.

حس کنترل‌گری: مروری بر تجربیات نی‌نی‌سایتی‌ها

۱. وسواس در تمیزی و نظافت خانه

خیلی از خانم‌ها از اینکه خونه همیشه برق بزنه، احساس آرامش می‌کنن. وسواس داشتن تو تمیزی باعث میشه مدام در حال دستمال کشیدن و سابیدن باشیم. این وسواس ممکنه به حدی برسه که از مهمونی رفتن و تفریح صرف نظر کنیم تا خونه‌مون تمیز بمونه. بعضی‌ها حتی اجازه نمیدن بچه‌هاشون تو خونه بازی کنن چون میترسن کثیف بشه. این حس کنترل‌گری روی تمیزی می‌تونه خیلی خسته کننده باشه. گاهی اوقات باید به خودمون یادآوری کنیم که مهم‌تر از خونه تمیز، آرامش خودمون و خانوادمونه. چند تا لکه کوچیک ارزش این همه استرس رو نداره. به جای وسواس، یه برنامه روتین برای تمیز کردن خونه داشته باشیم.

۲. کنترل تغذیه دیگران

خیلی از مادرا دوست دارن دقیقاً بدونن بچه‌هاشون چی میخورن و چقدر میخورن. بعضی‌ها حتی سعی میکنن رژیم غذایی همسرشون یا بقیه اعضای خانواده رو هم کنترل کنن. این کنترل ممکنه باعث ناراحتی و مقاومت طرف مقابل بشه. به جای کنترل، بهتره سعی کنیم با آموزش و تشویق، عادات غذایی سالم رو ترویج بدیم. هر کسی حق داره خودش تصمیم بگیره چی بخوره و چقدر بخوره. اجبار و کنترل نتیجه عکس میده. با محبت و احترام میشه تاثیرگذار بود.

۳. برنامه‌ریزی دقیق برای همه چیز

بعضی از افراد دوست دارن همه چیز تو زندگیشون طبق برنامه پیش بره. از صبح تا شب، همه کارهاشون با جزئیات برنامه‌ریزی شده. هر اتفاق غیرمنتظره‌ای باعث استرس و ناراحتی‌شون میشه. این افراد باید یاد بگیرن که زندگی غیرقابل پیش‌بینیه. گاهی اوقات باید اجازه بدیم اتفاقات به طور طبیعی پیش برن. داشتن برنامه خوبه، اما انعطاف‌پذیری هم خیلی مهمه. با تغییرات غیرمنتظره کنار بیایم.

۴. تلاش برای کنترل رفتار دیگران

بعضی از افراد فکر می‌کنن میتونن رفتار دیگران رو کنترل کنن. سعی میکنن به دیگران بگن چی کار کنن، چی نگن، چطوری لباس بپوشن و. . . . این کار باعث ایجاد تنش و درگیری میشه. هیچ کس دوست نداره تحت کنترل باشه. باید به دیگران اجازه بدیم خودشون تصمیم بگیرن. به جای کنترل، بهتره روی رفتار خودمون تمرکز کنیم. احترام به استقلال فردی دیگران، کلید روابط سالم است.

۵. وسواس در خرید و جمع‌آوری

بعضی از افراد علاقه زیادی به خرید و جمع‌آوری وسایل دارن. خونه‌شون پر از وسایلیه که هیچ وقت ازشون استفاده نمیکنن. این وسواس ممکنه باعث بدهی و مشکلات مالی بشه. باید یاد بگیریم که خرید کردن نباید یه عادت اجباری بشه. فقط چیزهایی رو بخریم که واقعاً بهشون نیاز داریم. فضای خونه رو با وسایل اضافی پر نکنیم. به جای خرید، روی تجربه‌های جدید تمرکز کنیم.

۶. حساسیت زیاد به نظر دیگران

بعضی از افراد خیلی نگران این هستن که دیگران در موردشون چی فکر میکنن. تصمیماتشون رو بر اساس نظر دیگران میگیرن. این کار باعث میشه استقلال و اعتماد به نفسشون کم بشه. باید یاد بگیریم که نظر همه رو جلب کردن غیرممکنه. مهم اینه که خودمون از کاری که میکنیم راضی باشیم. به جای نگرانی از نظر دیگران، روی اهداف خودمون تمرکز کنیم. خودمون رو دوست داشته باشیم و به خودمون باور داشته باشیم.

۷. مقایسه دائمی خود با دیگران

بعضی از افراد مدام خودشون رو با دیگران مقایسه میکنن. فکر میکنن دیگران همیشه از اونا بهتر هستن. این کار باعث احساس حسادت و نارضایتی میشه. باید یاد بگیریم که هر کسی نقاط قوت و ضعف خودش رو داره. به جای مقایسه، روی پیشرفت خودمون تمرکز کنیم. از موفقیت‌های دیگران خوشحال باشیم. به خودمون افتخار کنیم.

۸. کمال‌گرایی بیش از حد

بعضی از افراد میخوان همه چیز رو به بهترین شکل ممکن انجام بدن. هیچ وقت از کارشون راضی نمیشن. این کمال‌گرایی باعث استرس و خستگی میشه. باید یاد بگیریم که کامل بودن غیرممکنه. به جای کمال‌گرایی، روی تلاش و پیشرفت تمرکز کنیم. از اشتباهاتمون درس بگیریم. به خودمون سخت نگیریم.

۹. اصرار بر انجام همه کارها به تنهایی

بعضی از افراد دوست ندارن از کسی کمک بگیرن. فکر میکنن خودشون بهتر از همه کارها رو انجام میدن. این کار باعث میشه خسته و فرسوده بشن. باید یاد بگیریم که کمک گرفتن نشانه ضعف نیست. از دیگران کمک بخوایم. مسئولیت‌ها رو تقسیم کنیم. به دیگران اعتماد کنیم.

۱۰. عدم توانایی در نه گفتن

بعضی از افراد نمیتونن به درخواست‌های دیگران نه بگن. حتی اگه وقت و انرژی کافی نداشته باشن. این کار باعث میشه تحت فشار قرار بگیرن. باید یاد بگیریم که نه گفتن حق ماست. به نیازهای خودمون اهمیت بدیم. در صورت لزوم، مودبانه نه بگیم. از نه گفتن نترسیم.

۱۱. کنترل زمان و مدیریت آن

برخی افراد به شدت تلاش می‌کنند تا زمان را به طور کامل کنترل کنند و هر دقیقه را به طور بهینه استفاده کنند. این موضوع می‌تواند منجر به استرس و اضطراب شود، زیرا زندگی همیشه طبق برنامه پیش نمی‌رود. سعی می‌کنند تمام فعالیت‌ها را در یک برنامه فشرده بگنجانند، بدون در نظر گرفتن نیازهای استراحت و تفریح. این افراد اغلب احساس می‌کنند که همیشه عقب هستند و هیچ وقت به اندازه کافی کار انجام نداده‌اند. به جای تلاش برای کنترل کامل زمان، باید یاد بگیریم که انعطاف‌پذیر باشیم و به خودمان استراحت دهیم. تعیین اولویت‌ها و انجام کارهای مهم‌تر می‌تواند به مدیریت بهتر زمان کمک کند. به جای تمرکز بر کمیت کارها، باید به کیفیت آن‌ها توجه کنیم.

۱۲. نظارت دائمی بر فرزندان

برخی والدین به طور مداوم فرزندان خود را زیر نظر دارند و سعی می‌کنند تمام جنبه‌های زندگی آن‌ها را کنترل کنند. این رفتار می‌تواند باعث شود که فرزندان احساس خفگی کنند و از استقلال و اعتماد به نفس آن‌ها کاسته شود. والدین باید به فرزندان خود اجازه دهند که اشتباه کنند و از اشتباهات خود درس بگیرند. نظارت بیش از حد می‌تواند مانع رشد و تکامل فرزندان شود. به جای کنترل، باید به فرزندان خود اعتماد کنیم و به آن‌ها فضای کافی برای رشد بدهیم. ارتباط موثر و گفتگو با فرزندان می‌تواند به حل مشکلات کمک کند. به جای تمرکز بر اشتباهات، باید به نقاط قوت فرزندان توجه کنیم.

۱۳. تلاش برای کنترل روابط عاطفی

برخی افراد سعی می‌کنند روابط عاطفی خود را به طور کامل کنترل کنند و از آسیب‌پذیری اجتناب کنند. این رفتار می‌تواند منجر به روابط سطحی و ناپایدار شود، زیرا صمیمیت و اعتماد در این روابط وجود ندارد. کنترل بیش از حد می‌تواند طرف مقابل را از رابطه دور کند. روابط عاطفی نیاز به صداقت، صمیمیت و اعتماد دارند. به جای کنترل، باید سعی کنیم با طرف مقابل ارتباط برقرار کنیم و احساسات خود را به اشتراک بگذاریم. پذیرش آسیب‌پذیری می‌تواند به تقویت روابط عاطفی کمک کند. به جای تمرکز بر کنترل، باید به رشد و تکامل رابطه توجه کنیم.

۱۴. تلاش برای تغییر دادن دیگران

برخی افراد سعی می‌کنند دیگران را مطابق با میل خود تغییر دهند. این رفتار می‌تواند منجر به درگیری و نارضایتی شود، زیرا هیچ کس دوست ندارد تغییر کند. تلاش برای تغییر دادن دیگران اتلاف وقت و انرژی است. به جای تغییر دادن دیگران، باید آن‌ها را همانطور که هستند بپذیریم. تمرکز بر نقاط قوت و مثبت دیگران می‌تواند به بهبود روابط کمک کند. تغییر باید از درون خود فرد شروع شود. به جای تمرکز بر تغییر دیگران، باید بر تغییر خودمان تمرکز کنیم.

۱۵. وسواس در چک کردن شبکه‌های اجتماعی

برخی افراد به طور مداوم شبکه‌های اجتماعی را چک می‌کنند و نگران از دست دادن اطلاعات هستند. این رفتار می‌تواند منجر به اتلاف وقت و انرژی شود و باعث اضطراب و استرس شود. چک کردن مداوم شبکه‌های اجتماعی می‌تواند مانع انجام کارهای مهم‌تر شود. به جای چک کردن مداوم شبکه‌های اجتماعی، باید زمان مشخصی را برای این کار اختصاص دهیم. قطع کردن نوتیفیکیشن‌ها می‌تواند به کاهش وسواس کمک کند. به جای تمرکز بر زندگی دیگران در شبکه‌های اجتماعی، باید به زندگی خودمان توجه کنیم. محدود کردن بهره‌گیری از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به بهبود سلامت روان کمک کند.

۱۶. حساسیت بیش از حد به انتقاد

برخی افراد نمی‌توانند انتقاد را بپذیرند و به شدت از آن ناراحت می‌شوند. این رفتار می‌تواند مانع رشد و پیشرفت آن‌ها شود، زیرا از یادگیری از اشتباهات خود اجتناب می‌کنند. انتقاد سازنده می‌تواند به بهبود عملکرد کمک کند. به جای ناراحت شدن از انتقاد، باید سعی کنیم از آن درس بگیریم. فکر کردن به اینکه انتقاد از چه کسی است، می‌تواند به ارزیابی بهتر آن کمک کند. به جای تمرکز بر جنبه‌های منفی انتقاد، باید به جنبه‌های مثبت آن توجه کنیم. از انتقاد به عنوان فرصتی برای رشد استفاده کنیم.

۱۷. تلاش برای راضی نگه داشتن همه

برخی افراد سعی می‌کنند همه را راضی نگه دارند و از ایجاد نارضایتی اجتناب کنند. این رفتار می‌تواند منجر به خستگی و فرسودگی شود، زیرا راضی نگه داشتن همه غیرممکن است. تلاش برای راضی نگه داشتن همه می‌تواند باعث شود که از نیازهای خود غافل شویم. به جای تلاش برای راضی نگه داشتن همه، باید به نیازهای خود اولویت دهیم. یادگیری نه گفتن می‌تواند به حفظ انرژی کمک کند. به جای تمرکز بر راضی نگه داشتن دیگران، باید به رضایت خودمان توجه کنیم. خودمان را دوست داشته باشیم و به خودمان احترام بگذاریم.

۱۸. وسواس در کنترل هزینه ها

بعضی افراد به شدت در خرج کردن پول وسواس دارند و سعی میکنند تمام هزینه ها را کنترل کنند. این رفتار میتواند باعث استرس و اضطراب شود، مخصوصا اگر باعث شود از لذت بردن از زندگی باز بمانند. وسواس در کنترل هزینه ها ممکن است باعث شود فرصت های خوبی را از دست بدهند. به جای وسواس، بهتر است یک بودجه منطقی داشته باشیم و به آن پایبند باشیم. همیشه باید پس انداز داشته باشیم اما نباید از لذت بردن از زندگی غافل شویم. برنامه ریزی مالی به جای وسواس، راه حل بهتری است. به جای تمرکز بر کم کردن هزینه ها، به فکر افزایش درآمد باشیم.

۱۹. تلاش برای کنترل محیط اطراف

بعضی افراد سعی میکنند محیط اطراف خود را به طور کامل کنترل کنند، از جمله نحوه چیدمان وسایل، دما، و صدا. این رفتار میتواند باعث ایجاد تنش و درگیری با دیگران شود، مخصوصا اگر آنها با این کنترل موافق نباشند. تلاش برای کنترل محیط اطراف یک تلاش بیهوده است، زیرا همیشه چیزهایی هستند که نمیتوانیم کنترل کنیم. به جای تلاش برای کنترل محیط اطراف، بهتر است یاد بگیریم که با شرایط مختلف سازگار شویم. تمرکز بر چیزهایی که میتوانیم کنترل کنیم (مانند نگرش خودمان) بسیار مفیدتر است. پذیرش شرایط، کلید آرامش است. به جای تمرکز بر کنترل، به فکر سازگاری باشیم.

۲۰. کینه توزی و عدم بخشش

بعضی افراد به سختی دیگران را میبخشند و کینه را در دل نگه میدارند. این رفتار میتواند باعث استرس و ناراحتی مداوم شود و به روابط آسیب بزند. کینه توزی مانع از پیشرفت و شادی میشود. به جای کینه توزی، بهتر است یاد بگیریم که دیگران را ببخشیم و از اشتباهات آنها بگذریم. بخشش، هم به نفع خودمان است و هم به نفع دیگران. رها کردن کینه، یعنی رها کردن بار سنگینی از دوش خود. به جای تمرکز بر اشتباهات گذشته، به فکر آینده باشیم.

۲۱. گیر دادن به جزئیات بی‌اهمیت

بعضی از افراد بیش از حد به جزئیات کوچک و بی اهمیت گیر می‌دهند و وقت و انرژی زیادی صرف آنها می کنند. این رفتار می‌تواند باعث شود که از مسائل مهم تر غافل شوند و نتوانند تصویر کلی را ببینند. گیر دادن به جزئیات بی اهمیت، باعث اتلاف وقت و انرژی میشود. به جای تمرکز بر جزئیات، بهتر است به مسائل اصلی و مهم توجه کنیم. اولویت بندی کارها، کلید موفقیت است. به جای تمرکز بر مسائل کوچک، به فکر مسائل بزرگتر باشیم. گاهی اوقات، رها کردن جزئیات کوچک، بهترین کار است.

۲۲. عدم اعتماد به دیگران

بعضی از افراد به سختی به دیگران اعتماد می کنند و همیشه نگران این هستند که مورد سوء استفاده قرار بگیرند. این رفتار می‌تواند باعث شود که روابط محدودی داشته باشند و از فرصت های همکاری و مشارکت محروم شوند. عدم اعتماد به دیگران، مانع از ایجاد روابط صمیمی میشود. به جای عدم اعتماد، بهتر است به دیگران فرصت دهیم تا خودشان را ثابت کنند. اعتماد، پایه و اساس هر رابطه ای است. به جای تمرکز بر احتمالات منفی، به احتمالات مثبت فکر کنیم. محتاط بودن خوب است، اما نباید به بدبینی تبدیل شود.

۲۳. عجله داشتن و بی صبری

بعضی از افراد همیشه عجله دارند و می خواهند همه چیز به سرعت انجام شود. این رفتار می‌تواند باعث استرس و اشتباهات شود و از لذت بردن از روند کار جلوگیری کند. عجله داشتن، باعث پایین آمدن کیفیت کار میشود. به جای عجله، بهتر است صبور باشیم و به هر کاری وقت کافی اختصاص دهیم. صبوری، کلید موفقیت در بلند مدت است. به جای تمرکز بر نتیجه، از روند کار لذت ببریم.

۲۴. عدم پذیرش اشتباهات

برخی از افراد در پذیرش اشتباهات خود مشکل دارند و سعی می‌کنند به هر نحوی آنها را توجیه کنند یا تقصیر را به گردن دیگران بیندازند. این رفتار می‌تواند مانع یادگیری و پیشرفت آنها شود، زیرا از پذیرش مسئولیت اشتباهات خود اجتناب می‌کنند. عدم پذیرش اشتباهات، مانع از رشد فردی میشود. به جای انکار اشتباهات، بهتر است آنها را بپذیریم و از آنها درس بگیریم. پذیرفتن اشتباه، نشانه شجاعت است. به جای تمرکز بر پنهان کردن اشتباهات، به فکر جبران آنها باشیم. همه اشتباه میکنند، مهم این است که از آنها درس بگیریم.

۲۵. تاکید بیش از حد بر ظاهر

برخی از افراد بیش از حد بر ظاهر خود و دیگران تاکید دارند و اهمیت زیادی به زیبایی و مد می‌دهند. این رفتار می‌تواند باعث شود که از ارزش‌های درونی و معنوی غافل شوند و به سطحی‌نگری روی بیاورند. تاکید بیش از حد بر ظاهر، باعث ایجاد استرس و نارضایتی میشود. به جای تمرکز بر ظاهر، بهتر است به ارزش های درونی و معنوی اهمیت دهیم. زیبایی واقعی، در قلب و روح انسان است. به جای مقایسه خود با دیگران، از داشته های خود قدردانی کنیم. ظاهر مهم است، اما مهم تر از آن، باطن زیباست.

نمایش بیشتر

‫2 دیدگاه ها

  1. من خودم هم قبلا فکر می کردم کنترل کردن همه چیز حال منو بهتر می کنه ولی بعدها فهمیدم که فقط دارم خودمو خسته می کنم. یکی از اشتباهاتم این بود که مدام برنامه غذایی بچم رو کنترل می کردم و با نخوردن بعضی چیزها از طرفش کلی استرس می گرفتم. الان یاد گرفتم که بذارم خودش تصمیم بگیره و در حد معقول براش توضیح بدم.

    خیلی ها فکر می کنن کنترل یعنی نظم ولی بعضی وقتا فقط یعنی عدم انعطاف. من یه مدت هر کاری رو دقیق برنامه ریزی می کردم و با کوچکترین تغییر کلی عصبی می شدم. زندگی پر از اتفاقات غیرمنتظره اس و باید یاد بگیری باهاش کنار بیای. حالا می رم بیرون بدون برنامه و کلی هم خوش می گذره.

    کنترل بیش از حد روی همسر یه اشتباه بزرگه. من پشت گوشی همسرم بودم و این حس بدی بهش می داد. بعد فهمیدم اگه قراره رابطه مون سالم بمونه باید اعتماد داشته باشم. گاهی اوقات می بینی چیزهایی که فکر می کردی باید کنترل کنی خودشون بهتر پیش می رن وقتی دست از کنترل برمی داری.

    کمال گرایی زیادی هم نوعی کنترل گریه. من همیشه وسواس دارم خونه تمیز باشه ولی فهمیدم بچه ای که تو خونه بازی می کنه از خونه ای که مدام داد می زنیم تمیزش نگه داریم خوشحال تره. چندتا لکه روی فرش بهتر از صدای داد و بیداد توی خونه اس.

    یکی از بدترین نوع کنترل گری ها اینه که بخوای آدم ها رو عوض کنی. من با خواهرم کلی به خاطر تغییر رفتارهاش مشکل داشتم تا فهمیدم این کار فقط رابطه مون رو خراب می کنه. حالا سعی می کنم بپذیرمشون همونطور که هستن و بذارم خودشون تصمیم بگیرن چه جور آدمی باشن.

  2. یه موقعایی پیش میاد که فکر می کنی اگه همه چیزو کنترل کنی زندگی بهتر میشه ولی بعضی وقتا این حس کنترل گری بیشتر از اینکه کمک کنه داره آزار میده. مثلا من یه مدت خیلی به چیدمان خونه حساس بودم و کوچیکترین بهم ریختگی عصبانیم می کرد تا اینکه یه روز فهمیدم کسی که تو خونه زندگی می کنه از ترس ریختن یه кроوش روی فرش حتی راحت نمی تونه زندگی کنه.

    کنترل گری مثل یه تله می مونه که خودمو توش انداخته بودم. دیر رسیدن به قرارها برام عذاب بود تا اینکه فهمیدم زندگی پر از اتفاقات غیرمنتظره است و گاهی همین حوادث پیش بینی نشده خاطرات زیبا می سازن. یاد گرفتم که به جای کنترل زمان، با جریان زندگی همراه بشم و اینطوری آرامش بیشتری دارم.

    بعضی ها فکر می کنن با کنترل کردن دیگه ها می تونن اونا رو تغییر بدن ولی من فهمیدم این فقط باعث دوری و دلخوری می شه. مثلا یه مدت سعی می کردم دوستم رو عین خودم کتابخوان کنم که فقط باعث شد کمتر باهم صحبت کنیم. حالا می دونم آدم ها رو باید همونطور که هستن دوست داشت.

    کنترل گری تو رابطه عاشقانه هم که دیگه دردسرش دو چندان است. یه زمانی مدام پیامای همسرم رو چک می کردم که این کار فقط باعث شد اعتمادمون کم بشه. تازه فهمیدم اعتماد نکردن یعنی خودتو اذیت کردن و رابطه رو خراب کردن.

    حالا سعی می کنم بیشتر به خودم اعتماد کنم و کنترل زندگی رو دست خود زندگی بذارم. البته کار راحتی نیست ولی هر روز تلاش می کنم یه قدم به آرامش نزدیک تر بشم. می دونم کامل نخواهد شد ولی همین که سعی می کنم کافیه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا