چرا گاهی اوقات افراد در روابط عاشقانه، نمیتوانند احساسات خود را کنترل کنند؟
اشتباهات گذشته میتواند باعث شود که فرد برای جبران آن دست به هر کاری بزند که منجر به استرس و ناتوانی در کنترل احساسات شود.
حسادت:
حسادت میتواند باعث شود که فرد احساس ناامنی کند و نتواند به طرف مقابل اعتماد کند.رقابت:
رقابت با دیگران میتواند باعث شود که فرد احساس استرس کند و نتواند به درستی تصمیم بگیرد.احساس ناامیدی:
وقتی فرد از شرایط فعلی خود ناامید است، احتمال اینکه نتواند احساسات خود را کنترل کند بیشتر می شود.ترس از شکست:
ترس از شکست میتواند باعث شود که فرد از ریسک کردن بترسد و در نتیجه نتواند به اهداف خود برسد.انتقاد:
انتقاد میتواند باعث شود که فرد احساس ناراحتی و خشم کند و نتواند به درستی واکنش نشان دهد.بی توجهی:
احساس بی توجهی از طرف مقابل میتواند باعث شود که فرد احساس تنهایی و ناراحتی کند.اینها تنها چند نمونه از عواملی هستند که میتوانند باعث شوند افراد در روابط عاشقانه، کنترل احساسات خود را از دست بدهند. شناخت این عوامل و تلاش برای رفع آنها، میتواند به بهبود کیفیت روابط و ایجاد یک رابطه سالم و پایدار کمک کند.
چرا در روابط عاشقانه کنترل احساسات دشوار است؟
1. شدت بالای احساسات
عشق، شادی، ترس، حسادت و خشم همگی میتوانند در یک رابطه به طور همزمان تجربه شوند. این طیف وسیع و شدت بالای احساسات، کنترل آنها را دشوار میکند.
مثلا اگر فرد در گذشته تجربه خیانت داشته باشد، ممکن است نسبت به رفتارهای همسر خود بیش از حد حساس شود و به سرعت عصبانی شود. ایجاد امنیت و اعتماد در رابطه، کلیدی برای کاهش این آسیبپذیری و در نتیجه، بهبود کنترل احساسات است. این امر مستلزم ارتباط باز و با صداقت، همدلی و حمایت متقابل است. 
3. فعال شدن الگوهای دلبستگی
سبک دلبستگی افراد (ایمن، مضطرب، اجتنابی) نقش مهمی در نحوه واکنش آنها به چالشهای یک رابطه عاشقانه ایفا میکند. افراد با سبک دلبستگی ناایمن (مضطرب یا اجتنابی) بیشتر احتمال دارد که در کنترل احساسات خود دچار مشکل شوند. افراد مضطرب ممکن است به شدت نگران طرد شدن باشند و به دنبال اطمینان خاطر مداوم از طرف مقابل باشند، که این رفتار میتواند آزاردهنده و فشارزا باشد. افراد اجتنابی ممکن است از صمیمیت و نزدیکی عاطفی دوری کنند و در نتیجه، در ابراز احساسات و همدلی با طرف مقابل دچار مشکل شوند. این الگوهای دلبستگی در دوران کودکی شکل میگیرند و در روابط بزرگسالی تکرار میشوند. شناخت سبک دلبستگی خود و همسرتان، گامی مهم در درک الگوهای رفتاری و بهبود ارتباط است. درمان و مشاوره میتواند به افراد کمک کند تا الگوهای دلبستگی ناایمن خود را شناسایی و تغییر دهند.
4. انتظارات غیر واقعبینانه
رسانهها و فرهنگ عامه اغلب تصویری غیر واقعی از عشق و روابط عاشقانه ارائه میدهند. این تصاویر اغلب شامل عشق در نگاه اول، روابط بینقص و حل شدن همه مشکلات با عشق است. وقتی واقعیت رابطه با این انتظارات غیر واقعی همخوانی نداشته باشد، افراد ممکن است ناامید شوند، احساس نارضایتی کنند و در نتیجه، کنترل احساسات خود را از دست بدهند. انتظار داشتن یک رابطه بینقص، غیر منطقی است. همه روابط فراز و نشیب دارند و نیاز به تلاش و سازش دارند. به جای تمرکز بر رسیدن به یک کاملا مطلوب غیر ممکن، باید بر ایجاد یک رابطه سالم و رضایتبخش بر اساس واقعیتها تمرکز کرد. این امر مستلزم پذیرش نقصهای خود و طرف مقابل، و همچنین تلاش برای حل مشکلات به طور سازنده است.
5. استرس و فشارهای بیرونی
استرس ناشی از کار، مسائل مالی، مشکلات خانوادگی و سایر عوامل بیرونی میتواند بر توانایی فرد در کنترل احساسات خود در رابطه عاشقانه تأثیر بگذارد. وقتی فرد تحت استرس قرار دارد، آستانه تحمل او پایین میآید و احتمال اینکه به سرعت عصبانی شود یا به طور غیر منطقی واکنش نشان دهد، بیشتر میشود. استرس همچنین میتواند باعث خستگی، بیحوصلگی و کاهش تمرکز شود که این عوامل نیز میتوانند بر کیفیت ارتباط و توانایی حل مشکلات در رابطه تأثیر منفی بگذارند. مدیریت استرس از طریق تکنیکهای مختلف مانند ورزش، مدیتیشن، تنفس عمیق و مشاوره میتواند به بهبود کنترل احساسات در رابطه کمک کند. در ضمن، باید با همسر خود در مورد استرسهای خود صحبت کنید و از او حمایت بخواهید.
6. ارتباط ضعیف
ارتباط ضعیف یا ناکارآمد یکی از مهمترین عوامل در ایجاد مشکلات و دشواری در کنترل احساسات در یک رابطه عاشقانه است. وقتی افراد نمیتوانند به طور واضح و با صداقت احساسات، نیازها و انتظارات خود را با طرف مقابل در میان بگذارند، احتمال سوءتفاهم، نارضایتی و درگیری افزایش مییابد. ارتباط ضعیف میتواند شامل عدم گوش دادن فعالانه، قطع کردن صحبت طرف مقابل، انتقاد، تحقیر و اجتناب از بحث در مورد مسائل مهم باشد. یادگیری مهارتهای ارتباطی موثر، مانند گوش دادن فعالانه، ابراز احساسات با بهرهگیری از جملات “من”، و حل تعارض به طور سازنده، میتواند به بهبود کیفیت ارتباط و کاهش درگیریها کمک کند.
7. عدم شناخت خود
نداشتن درک عمیق از احساسات، نیازها، ارزشها و الگوهای رفتاری خود، کنترل احساسات را دشوار میکند. وقتی فرد نمیداند چرا به یک شکل خاص واکنش نشان میدهد، نمیتواند به طور آگاهانه رفتار خود را مدیریت کند. خودآگاهی به فرد کمک میکند تا محرکهای احساسی خود را شناسایی کند، الگوهای رفتاری خود را درک کند و راهبردهای موثر برای مدیریت احساسات خود را توسعه دهد. خودآگاهی را میتوان از طریق خودکاوی، مدیتیشن، ژورنالنویسی و مشاوره افزایش داد.
8. کمبود مهارتهای حل مسئله
ناتوانی در حل مسائل و مشکلات به طور سازنده، منجر به افزایش تنش و ناامیدی در رابطه میشود. وقتی زوجین نمیتوانند به طور موثر با مشکلات خود مقابله کنند، احتمال اینکه به یکدیگر حمله کنند، از بحث اجتناب کنند یا به طور کلی ناامید شوند، بیشتر میشود. یادگیری مهارتهای حل مسئله، مانند شناسایی مسئله، بررسی راه حلهای مختلف، انتخاب بهترین راه حل و اجرای آن، میتواند به زوجین کمک کند تا با چالشهای خود به طور موثرتر مقابله کنند.
9. مقایسه با دیگران
مقایسه رابطه خود با روابط دیگران (به ویژه در شبکههای اجتماعی) میتواند منجر به احساس حسادت، نارضایتی و ناامنی شود. این مقایسهها اغلب غیر واقعی هستند و تصویری کاملا مطلوب و دستنیافتنی از روابط دیگران ارائه میدهند. به جای تمرکز بر آنچه فکر میکنید دیگران دارند، باید بر نقاط قوت و ضعف رابطه خود تمرکز کنید و برای بهبود آن تلاش کنید.
10. خاطرات بد گذشته
تجربیات منفی گذشته (مانند خیانت، سوء استفاده یا طلاق) میتوانند بر نحوه واکنش فرد در روابط فعلی خود تأثیر بگذارند. این خاطرات میتوانند باعث ایجاد ترس، بیاعتمادی و اضطراب شوند که کنترل احساسات را دشوار میکند. درمان و مشاوره میتواند به افراد کمک کند تا با خاطرات بد گذشته خود کنار بیایند و از تکرار الگوهای منفی در روابط فعلی خود جلوگیری کنند.
11. عدم وجود مرزهای سالم
نداشتن مرزهای سالم در رابطه (مانند اجازه دادن به طرف مقابل برای کنترل زندگی شما، یا عدم احترام به نیازهای شخصی خود) میتواند منجر به احساس خشم، نارضایتی و از دست دادن هویت شود. ایجاد و حفظ مرزهای سالم، برای حفظ سلامت روان و عاطفی در رابطه ضروری است. این امر مستلزم شناخت نیازهای خود، ابراز آنها به طور قاطعانه و عدم پذیرش رفتارهایی است که برای شما آسیبزا هستند.
12. مشکلات در بخشش
ناتوانی در بخشش طرف مقابل پس از یک اشتباه یا آسیب، میتواند منجر به کینه، خشم و تلخی در رابطه شود. بخشش به معنای فراموش کردن اتفاقی که افتاده نیست، بلکه به معنای رها کردن خشم و نارضایتی و اجازه دادن به خود و طرف مقابل برای حرکت رو به جلو است. بخشش یک فرآیند تدریجی است که نیاز به زمان، تلاش و همدلی دارد.
13. مسائل مربوط به عزت نفس
عزت نفس پایین میتواند منجر به وابستگی عاطفی، حسادت و ترس از طرد شدن شود. افرادی که عزت نفس پایینی دارند، ممکن است به دنبال تایید و اعتبار از طرف مقابل باشند و در نتیجه، در کنترل احساسات خود دچار مشکل شوند. افزایش عزت نفس از طریق خودپذیری، مراقبت از خود و تمرکز بر نقاط قوت، میتواند به بهبود کنترل احساسات در رابطه کمک کند.
14. نقشهای جنسیتی کلیشهای
روابط اجتماعی سالم، برای حمایت از سلامت روان و عاطفی ضروری است.
18. خستگی عاطفی
قرار گرفتن مداوم در معرض استرس، درگیری و احساسات منفی میتواند منجر به خستگی عاطفی شود. در این حالت، فرد احساس بیحسی، بیتفاوتی و ناتوانی در تجربه احساسات مثبت میکند. استراحت، مراقبت از خود و انجام فعالیتهایی که باعث شادی و آرامش میشوند، میتواند به بهبود خستگی عاطفی کمک کند.
19. عدم تلاش برای تغییر
اگر فرد تمایلی به پذیرش مسئولیت رفتار خود و تلاش برای تغییر الگوهای منفی نداشته باشد، کنترل احساسات دشوار خواهد بود. تغییر نیازمند خودآگاهی، تعهد و تلاش مستمر است. اگر هر دو طرف رابطه مایل به تلاش برای بهبود خود و رابطه باشند، احتمال موفقیت در کنترل احساسات و ایجاد یک رابطه سالم و رضایتبخش بیشتر خواهد بود.







چند وقت پیش توی یک رابطه بودم که حسادت خیلی اوقات ذهنم رو درگیر کرده بود.. انگار یه موتور کوچیک تو سرم روشن میشد و نمیذاشت راحت بشم 😅 این متن خیلی چیزها رو برام روشن کرد ممنون که این موضوع رو باز کردی.. دوست داشتی یه مطلب هم درباره راه های مقابله با حسادت تو رابطه بنویسی.. راستی خوشحال میشم اگه بقیه دوستان هم تجربه هاشون رو بگن چگونه تونستن احساسات شدیدشون رو مدیریت کنن.. من هنوز تو این راه کلی چالش دارم 🤔