زناشویی

چرا در برخی روابط، یکی از طرفین حس می‌کند که باید همیشه کنترل کند؟

در روابط انسانی، تعادل قدرت و آزادی نقش حیاتی ایفا می‌کند. اما گاهی اوقات، یکی از طرفین احساس می‌کند که باید دائماً کنترل امور را در دست داشته باشد. این تمایل به کنترل می‌تواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد که در ادامه به بررسی 18 مورد از آنها می‌پردازیم:

این عوامل می‌توانند به صورت مجزا یا ترکیبی، تمایل به کنترل‌گری را در فرد افزایش دهند:

  • ✔️

    ترس از دست دادن کنترل:

    افرادی که در گذشته تجربیات تلخی از دست دادن کنترل موقعیت‌ها داشته‌اند، ممکن است برای جلوگیری از تکرار آن، به کنترل‌گری روی آورند.
  • ✔️

    ناامنی عاطفی:

    احساس ناامنی عاطفی و ترس از طرد شدن، می‌تواند فرد را به سمت کنترل رفتار و افکار طرف مقابل سوق دهد.
  • ✔️

    اعتماد به نفس پایین:

    افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است با کنترل دیگران، احساس قدرت و ارزشمندی کنند.
  • ✔️

    تجربیات دوران کودکی:

    رشد در محیطی کنترل‌گر یا بی‌ثبات می‌تواند فرد را به سمت رفتارهای کنترلی در بزرگسالی سوق دهد.
  • ✔️

    الگوبرداری از والدین:

    مشاهده رفتارهای کنترلی در والدین، می‌تواند این الگو را در فرد نهادینه کند.
  • ✔️

    کمال‌گرایی:

    تمایل به بی‌نقص بودن و کنترل همه جوانب زندگی، می‌تواند به کنترل‌گری در روابط منجر شود.
  • ✔️

    ترس از آسیب‌پذیری:

    افرادی که از آسیب‌پذیر بودن می‌ترسند، ممکن است با کنترل شرایط، از خود محافظت کنند.
  • ✔️

    باورهای نادرست در مورد عشق:

    باورهایی مانند “عشق یعنی کنترل” یا “اگر عاشق باشی باید تسلیم شوی” می‌توانند رفتارهای کنترلی را توجیه کنند.
  • ✔️

    سابقه سوء استفاده:

    تجربه سوء استفاده (چه فیزیکی، چه عاطفی) می‌تواند فرد را به سمت کنترل‌گری یا قربانی شدن سوق دهد.
  • ✔️

    اضطراب:

    افراد مضطرب ممکن است با کنترل محیط و افراد اطراف خود، سعی در کاهش اضطراب خود داشته باشند.
  • ✔️

    نیاز به تأیید:

    برخی افراد با کنترل دیگران، سعی در جلب تأیید و توجه آنها دارند.
  • ✔️

    ناتوانی در مدیریت احساسات:

    افرادی که در مدیریت احساسات خود مشکل دارند، ممکن است با کنترل دیگران، سعی در کنترل احساسات خود داشته باشند.
  • ✔️

    عدم اعتماد:

    عدم اعتماد به طرف مقابل، می‌تواند منجر به تلاش برای کنترل او شود.
  • ✔️

    حسادت:

    حسادت شدید، اغلب با رفتارهای کنترلی همراه است.
  • ✔️

    وابستگی شدید:

    وابستگی شدید به طرف مقابل، می‌تواند باعث شود فرد برای حفظ رابطه، رفتارهای کنترلی از خود نشان دهد.
  • ✔️

    مشکلات ارتباطی:

    ناتوانی در برقراری ارتباط سالم و مؤثر، می‌تواند منجر به رفتارهای کنترلی شود.
  • ✔️

    باور به برتری:

    افرادی که خود را از دیگران برتر می‌دانند، ممکن است سعی در کنترل آنها داشته باشند.
  • ✔️

    مشکلات روانی:

    برخی اختلالات روانی مانند اختلال شخصیت وسواسی-جبری (OCPD) می‌توانند با رفتارهای کنترلی همراه باشند.

درک این عوامل می‌تواند به ما کمک کند تا رفتارهای کنترلی را در خود و دیگران شناسایی کرده و برای تغییر آنها اقدام کنیم.

آگاهی از دلایل کنترل گری گام اول برای بهبود روابط است.

توجه به این نکته ضروری است که کنترل‌گری در روابط، اغلب نتیجه ناآگاهی و عدم توانایی در برقراری ارتباط سالم است.




چرا در برخی روابط، یکی از طرفین حس می‌کند که باید همیشه کنترل کند؟

1. ترس از دست دادن: ریشه ناامنی

یکی از مهم‌ترین دلایل تمایل به کنترل، ترس عمیق از دست دادن فرد مقابل است.این ترس اغلب ناشی از ناامنی‌های درونی و تجربه‌های گذشته‌ی دردناک است.فرد کنترل‌گر می‌ترسد که اگر همه چیز تحت کنترل او نباشد، معشوقش او را ترک کند یا به او خیانت کند.این ترس باعث می‌شود که فرد به رفتارهای کنترل‌گرانه متوسل شود تا به خیال خود، امنیت رابطه را تامین کند.در واقع، این رفتارها اغلب نتیجه معکوس می‌دهند و به رابطه آسیب می‌رسانند.ترس از دست دادن می‌تواند به دلیل تجربیات کودکی و الگوهای ارتباطی خانوادگی نیز شکل بگیرد.

فرد ممکن است در کودکی احساس ناامنی و رهاشدگی را تجربه کرده باشد و این تجربه در بزرگسالی به شکل ترس از دست دادن معشوق خود را نشان دهد.

این ترس نیاز به بررسی و درمان دارد تا فرد بتواند روابط سالم‌تری را تجربه کند.

2. پایین بودن عزت نفس: نیاز به اثبات خود

افرادی که عزت نفس پایینی دارند، اغلب احساس می‌کنند که برای ارزشمند بودن، باید دیگران را کنترل کنند. آنها فکر می‌کنند که اگر بتوانند بر زندگی معشوق خود تاثیر بگذارند، احساس قدرت و ارزشمندی خواهند کرد. این افراد اغلب به دنبال تایید و تمجید از سوی دیگران هستند و کنترل، راهی برای کسب این تایید است. آنها ممکن است با انتقاد کردن و ایراد گرفتن از معشوق خود، سعی کنند احساس برتری کنند. این رفتارها در واقع تلاشی برای پنهان کردن ناامنی‌ها و کمبودهای درونی است. افراد با عزت نفس پایین، اغلب خود را لایق عشق و توجه نمی‌دانند و به همین دلیل، سعی می‌کنند با کنترل، معشوق خود را “نگه دارند”. این نیاز به اثبات خود، ریشه در باورهای نادرست و منفی درباره خود دارد.

3. تجربه‌های آسیب‌زا در گذشته: تکرار الگوهای مخرب

تجربه‌های آسیب‌زا در روابط گذشته، می‌تواند فرد را مستعد رفتارهای کنترل‌گرانه کند. فردی که در گذشته مورد سوء استفاده یا خیانت قرار گرفته است، ممکن است در رابطه جدید خود به طور ناخودآگاه، رفتارهای کنترل‌گرانه را به کار ببرد. او می‌ترسد که دوباره آسیب ببیند و به همین دلیل، سعی می‌کند با کنترل، از تکرار تجربه‌های تلخ گذشته جلوگیری کند. این افراد اغلب به سختی به دیگران اعتماد می‌کنند و به طور مداوم در حال بررسی رفتار معشوق خود هستند. آنها ممکن است به طور افراطی حسود و شکاک باشند و به طور مداوم معشوق خود را بازجویی کنند. این رفتارها در واقع تلاشی برای التیام زخم‌های گذشته است، اما اغلب به رابطه آسیب می‌رسانند. مشاوره و درمان می‌تواند به این افراد کمک کند تا الگوهای مخرب گذشته را شناسایی کرده و رفتارهای سالم‌تری را جایگزین کنند.

4. نیاز به قدرت و تسلط: احساس امنیت کاذب

برخی افراد به طور کلی نیاز شدیدی به قدرت و تسلط دارند و رابطه عاطفی را نیز به عنوان عرصه‌ای برای اعمال قدرت خود می‌بینند.آنها با کنترل کردن معشوق خود، احساس قدرت و برتری می‌کنند و این احساس، به آنها یک امنیت کاذب می‌دهد.این افراد ممکن است به طور مداوم به معشوق خود دستور بدهند، او را محدود کنند و در تصمیم‌گیری‌های او دخالت کنند.آنها ممکن است سعی کنند معشوق خود را از دوستان و خانواده‌اش جدا کنند تا بتوانند او را بیشتر کنترل کنند.این رفتارها نشان‌دهنده یک مشکل عمیق‌تر در شخصیت فرد است و نیاز به بررسی و درمان دارد.

این افراد اغلب در روابط خود به دنبال برنده شدن هستند و معشوق خود را به عنوان یک رقیب می‌بینند.

آنها ممکن است از تاکتیک‌های مختلفی مانند تهدید، تحقیر و سوء استفاده عاطفی برای کنترل معشوق خود استفاده کنند.

5. عدم اعتماد به نفس در مورد جذابیت خود

ازدواج -آموزش رابطه زناشویی-عشق - روابط عاطفیفردی که از جذابیت خود مطمئن نیست، ممکن است برای جلوگیری از ترک شدن توسط معشوق خود، به رفتارهای کنترل‌گرانه متوسل شود.او فکر می‌کند که اگر معشوقش با افراد دیگری در ارتباط باشد، جذابیت او برای معشوق از بین می‌رود و او را ترک خواهد کرد.به همین دلیل، سعی می‌کند با محدود کردن روابط معشوق خود، او را از دسترس دیگران دور نگه دارد.این افراد اغلب به طور افراطی حسود و شکاک هستند و به طور مداوم به دنبال نشانه‌های خیانت در رفتار معشوق خود هستند.آنها ممکن است به طور مخفیانه تلفن همراه و ایمیل معشوق خود را چک کنند و او را به خاطر هرگونه ارتباط با افراد دیگر بازجویی کنند.

این رفتارها نشان‌دهنده ناامنی عمیق و عدم اعتماد به نفس در فرد است.

کار کردن روی افزایش اعتماد به نفس و پذیرش خود، می‌تواند به فرد کمک کند تا رفتارهای کنترل‌گرانه خود را کاهش دهد.

6. باورهای نادرست درباره عشق و رابطه

برخی افراد باورهای نادرستی درباره عشق و رابطه دارند که آنها را به سمت رفتارهای کنترل‌گرانه سوق می‌دهد.مثلا فردی که باور دارد “عشق یعنی مالکیت”، ممکن است معشوق خود را به عنوان یک دارایی ببیند و سعی کند او را به هر قیمتی “نگه دارد”.در ضمن، فردی که باور دارد “اگر کسی واقعا عاشق من باشد، باید هر کاری که من می‌گویم را انجام دهد”، ممکن است معشوق خود را مجبور به اطاعت از خواسته‌های خود کند.این باورها اغلب ناشی از الگوهای ارتباطی نادرست در خانواده و جامعه است.شناسایی و اصلاح این باورهای نادرست، گام مهمی در جهت بهبود روابط و کاهش رفتارهای کنترل‌گرانه است.

مطالعه و آگاهی از مفاهیم عشق سالم و رابطه سالم، می‌تواند به فرد کمک کند تا دیدگاه‌های خود را تغییر دهد.

مشاوره و روان‌درمانی نیز می‌تواند در این زمینه بسیار موثر باشد.

7. عدم توانایی در بیان احساسات

افرادی که نمی‌توانند احساسات خود را به درستی بیان کنند، ممکن است به جای ابراز احساسات واقعی خود، به رفتارهای کنترل‌گرانه متوسل شوند.مثلا فردی که احساس خشم می‌کند، ممکن است به جای بیان خشم خود به صورت سالم، معشوق خود را سرزنش و تحقیر کند.در ضمن، فردی که احساس ترس می‌کند، ممکن است به جای بیان ترس خود، معشوق خود را محدود کند و از او بخواهد که همیشه در کنار او باشد.عدم توانایی در بیان احساسات، باعث می‌شود که فرد نتواند نیازهای خود را به درستی بیان کند و در نتیجه، به رفتارهای کنترل‌گرانه متوسل شود.

یادگیری مهارت‌های ارتباطی و ابراز احساسات، می‌تواند به فرد کمک کند تا رفتارهای کنترل‌گرانه خود را کاهش دهد.

مشاوره و روان‌درمانی نیز می‌تواند در این زمینه بسیار مفید باشد.شناخت احساسات و یادگیری راه‌های سالم برای ابراز آنها، کلید یک رابطه سالم و رضایت‌بخش است.

8. مشکلات روانی و اختلالات شخصیتی

در برخی موارد، رفتارهای کنترل‌گرانه می‌تواند نشانه‌ای از یک مشکل روانی جدی‌تر مانند اختلال شخصیت مرزی، اختلال شخصیت خودشیفته و یا اختلال وسواس اجباری باشد. این اختلالات می‌توانند باعث شوند که فرد نتواند احساسات خود را کنترل کند، به دیگران اعتماد کند و یا روابط سالم برقرار کند. افراد مبتلا به این اختلالات ممکن است به طور مداوم به دنبال کنترل دیگران باشند تا احساس امنیت و ثبات کنند. تشخیص و درمان این اختلالات نیازمند مراجعه به یک متخصص روانپزشکی یا روانشناس است. درمان می‌تواند شامل دارودرمانی، روان‌درمانی و یا ترکیبی از هر دو باشد. حمایت و درک اطرافیان نیز در روند درمان بسیار مهم است.

9. فرهنگ و باورهای اجتماعی

در برخی فرهنگ‌ها، کنترل کردن دیگران به عنوان یک رفتار طبیعی و حتی مورد انتظار در نظر گرفته می‌شود. مثلا در برخی جوامع مردسالار، مردان انتظار دارند که زنان را کنترل کنند و تصمیمات مهم زندگی آنها را بگیرند. در ضمن، در برخی جوامع، والدین انتظار دارند که فرزندان خود را به طور کامل کنترل کنند و مسیر زندگی آنها را تعیین کنند. این باورهای فرهنگی می‌توانند باعث شوند که افراد بدون آگاهی از مخرب بودن رفتارهای خود، به کنترل کردن دیگران ادامه دهند. آگاهی از این باورهای نادرست و تلاش برای تغییر آنها، می‌تواند به ایجاد روابط سالم‌تر و برابرتر کمک کند. آموزش و آگاهی‌رسانی در مورد حقوق و آزادی‌های فردی، می‌تواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند. تلاش برای ایجاد یک جامعه برابر و عاری از تبعیض، می‌تواند به کاهش رفتارهای کنترل‌گرانه در روابط کمک کند.

10. عدم مهارت های ارتباطی موثر

وقتی فردی نمی‌داند چگونه به طور موثر و سالم با شریک زندگی‌اش ارتباط برقرار کند، ممکن است به کنترل متوسل شود.به جای اینکه به طور مستقیم نیازها و خواسته‌هایش را بیان کند، سعی می‌کند با کنترل رفتار شریکش، به طور غیرمستقیم به خواسته‌هایش برسد.این کمبود مهارت‌های ارتباطی می‌تواند منجر به سوء تفاهم‌ها و درگیری‌های مکرر در رابطه شود.یادگیری مهارت‌های ارتباطی مانند گوش دادن فعال، همدلی و ابراز وجود، می‌تواند به فرد کمک کند تا روابط سالم‌تری برقرار کند.رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران</p> </p> <p>با یادگیری نحوه برقراری ارتباط موثر، فرد می‌تواند نیازهایش را به طور مستقیم و بدون نیاز به کنترل دیگران برآورده کند.

</p> </p> <p>بهبود مهارت‌های ارتباطی، کلید حل بسیاری از مشکلات در روابط است.

</p> </p> <h2>11.احساس ناامنی اقتصادی</h2> </p> <p>در روابطی که یکی از طرفین از نظر اقتصادی وابسته به دیگری است، ممکن است طرف تامین‌کننده احساس کند حق کنترل بیشتری دارد.</p> </p> <p>این احساس ناامنی اقتصادی می‌تواند باعث شود که طرف وابسته به رفتارهای کنترل‌گرانه تن دهد تا از دست دادن حمایت مالی جلوگیری کند.</p> </p> <p>این نوع از کنترل می‌تواند بسیار مخرب باشد و منجر به سوء استفاده و استثمار شود.

</p> </p> <p>تلاش برای دستیابی به استقلال اقتصادی، می‌تواند به فرد کمک کند تا از روابط کنترل‌گرانه رهایی یابد.</p> </p> <p>در ضمن، حمایت قانونی و اجتماعی از افراد وابسته، می‌تواند در کاهش این نوع از کنترل موثر باشد.</p> </p> <p>آگاهی از حقوق فردی و تلاش برای احقاق آنها، می‌تواند به فرد کمک کند تا در برابر سوء استفاده مقاومت کند.</p> </p> <p>استقلال مالی، کلید رهایی از بسیاری از انواع کنترل در روابط است.

</p> </p> <h2>12.اعتیاد</h2> </p> <p>اعتیاد به مواد مخدر، الکل یا می‌تواند باعث شود که فرد رفتارهای کنترل‌گرانه از خود نشان دهد.</p> </p> <p>فرد معتاد ممکن است برای تامین نیازهای خود به هر قیمتی، از جمله کنترل و دستکاری دیگران، متوسل شود.</p> </p> <p>در ضمن، اعتیاد می‌تواند باعث شود که فرد از نظر عاطفی و رفتاری ناپایدار شود و رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی از خود نشان دهد.

</p> </p> <p>درمان اعتیاد، اولین و مهم‌ترین گام برای کاهش رفتارهای کنترل‌گرانه در این موارد است.</p> </p> <p>حمایت و درک اطرافیان نیز در روند درمان بسیار مهم است.</p> </p> <p>پس از درمان اعتیاد، فرد می‌تواند با کمک مشاوره و روان‌درمانی، الگوهای رفتاری مخرب خود را تغییر دهد.</p> </p> <p>اعتیاد، یک بیماری است که نیاز به درمان دارد و نباید به عنوان بهانه‌ای برای رفتارهای کنترل‌گرانه در نظر گرفته شود.

</p> </p> <h2>13.فشار خانواده و اطرافیان</h2> </p> <p>گاهی اوقات فشار خانواده و اطرافیان می‌تواند باعث شود که فرد رفتارهای کنترل‌گرانه از خود نشان دهد.</p> </p> <p>مثلا خانواده‌ای که انتظار دارند فرزندشان با فرد خاصی ازدواج کند، ممکن است او را تحت فشار قرار دهند و سعی کنند او را کنترل کنند.</p> </p> <p style=">رابطه زناشوییدر ضمن، دوستانی که دیدگاه‌های خاصی درباره روابط دارند، ممکن است فرد را تحت تاثیر قرار دهند و او را به رفتارهای کنترل‌گرانه تشویق کنند.

ازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران</p> </p> <p>داشتن یک سیستم حمایتی قوی از دوستان و خانواده‌ای که از او حمایت می‌کنند، می‌تواند در این زمینه بسیار کمک‌کننده باشد.</p> </p> <p>یادگیری مهارت‌های ابراز وجود و قاطعیت، می‌تواند به فرد کمک کند تا در برابر فشارهای دیگران مقاومت کند.</p> </p> <p>تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی باید بر اساس خواسته‌ها و ارزش‌های خود فرد باشد، نه فشارهای دیگران.</p> </p> <h2>14.

تقلید از الگوهای رفتاری والدین</h2> </p> <p>افرادی که در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که در آن رفتارهای کنترل‌گرانه رایج بوده است، ممکن است به طور ناخودآگاه این الگوها را در روابط خود تکرار کنند.</p> </p> <p>آنها ممکن است فکر کنند که این رفتارها طبیعی و حتی ضروری برای حفظ رابطه هستند.</p> </p> <p>آگاهی از این الگوهای رفتاری و تلاش برای تغییر آنها، گام مهمی در جهت بهبود روابط است.</p> </p> <p>مشاوره و روان‌درمانی می‌تواند به فرد کمک کند تا الگوهای رفتاری مخرب خود را شناسایی کرده و رفتارهای سالم‌تری را جایگزین کند.

</p> </p> <p>در ضمن، مشاهده و یادگیری از روابط سالم و موفق، می‌تواند به فرد کمک کند تا الگوهای رفتاری جدیدی را یاد بگیرد.</p> </p> <p>قطع چرخه الگوهای رفتاری مخرب، می‌تواند به ایجاد روابط سالم‌تر و رضایت‌بخش‌تر کمک کند.</p> </p> <p>درک اینکه رفتارهای کنترل‌گرانه لزوما نشانه عشق نیستند، مهم است.</p> </p> <h2>15.احساس مسئولیت بیش از حد برای خوشبختی شریک زندگی</h2> </p> <p>برخی افراد احساس می‌کنند که مسئولیت خوشبختی شریک زندگی‌شان بر عهده آنهاست و برای رسیدن به این هدف، سعی می‌کنند شریک زندگی‌شان را کنترل کنند.

</p> </p> <p>آنها ممکن است فکر کنند که می‌دانند چه چیزی برای شریک زندگی‌شان بهترین است و سعی کنند او را به سمت آن هدایت کنند.</p> </p> <p>این احساس مسئولیت بیش از حد می‌تواند باعث شود که فرد از مرزهای سالم در رابطه عبور کند و به کنترل و دستکاری شریک زندگی‌اش بپردازد.</p> </p> <p>باید به یاد داشته باشیم که هر فرد مسئول خوشبختی خود است و نمی‌توانیم مسئولیت خوشبختی دیگران را بر عهده بگیریم.

</p> </p> <p>تشویق <a href=">شریک زندگی به دنبال کردن علایق و اهداف خود، به جای تلاش برای کنترل او، می‌تواند به ایجاد یک رابطه سالم‌تر و رضایت‌بخش‌تر کمک کند.پذیرش این واقعیت که نمی‌توانیم خوشبختی کسی را تضمین کنیم، می‌تواند به رهایی از رفتارهای کنترل‌گرانه کمک کند.تمرکز بر خوشبختی خود و حمایت از خوشبختی شریک زندگی، رویکردی سالم‌تر در روابط است.

16. ترس از تنهایی

ترس از تنهایی می‌تواند یکی از دلایل اصلی تمایل به کنترل در روابط باشد.فردی که از تنهایی می‌ترسد، ممکن است برای جلوگیری از ترک شدن توسط شریک زندگی‌اش، به رفتارهای کنترل‌گرانه متوسل شود.او ممکن است فکر کند که اگر شریک زندگی‌اش را کنترل نکند، او را از دست خواهد داد و تنها خواهد ماند.این ترس می‌تواند باعث شود که فرد از خواسته‌ها و نیازهای خود چشم‌پوشی کند و به هر قیمتی، شریک زندگی‌اش را راضی نگه دارد.باید فرد بتواند با ترس از تنهایی خود روبرو شود و یاد بگیرد که چگونه به تنهایی خوشحال و راضی باشد.

داشتن یک شبکه اجتماعی قوی از دوستان و خانواده، می‌تواند در کاهش ترس از تنهایی بسیار کمک‌کننده باشد.

در ضمن، کار کردن روی عزت نفس و خودباوری، می‌تواند به فرد کمک کند تا احساس ارزشمندی کند و از تنهایی نترسد.پذیرش تنهایی به عنوان بخشی از زندگی، می‌تواند به رهایی از رفتارهای کنترل‌گرانه کمک کند.

17. عدم وجود مرزهای شخصی سالم

عدم وجود مرزهای شخصی سالم در رابطه، می‌تواند یکی از دلایل تمایل به کنترل باشد. مرزهای شخصی سالم به معنای احترام به فضای شخصی، نیازها و خواسته‌های خود و شریک زندگی است. وقتی مرزهای شخصی در رابطه مشخص نباشند، فرد ممکن است به راحتی به حریم شخصی شریک زندگی‌اش تجاوز کند و سعی کند او را کنترل کند. یادگیری نحوه تعیین و حفظ مرزهای شخصی سالم، گام مهمی در جهت ایجاد یک رابطه سالم و برابر است. ابراز قاطعانه نیازها و خواسته‌ها، بدون ترس از قضاوت یا طرد شدن، می‌تواند به حفظ مرزهای شخصی کمک کند. در ضمن، احترام گذاشتن به مرزهای شخصی شریک زندگی، از جمله فضای شخصی، زمان و حریم خصوصی او، ضروری است. برقراری مرزهای شخصی سالم، به ایجاد یک رابطه متعادل و رضایت‌بخش کمک می‌کند. آموزش و آگاهی از اهمیت مرزهای شخصی، برای هر دو طرف رابطه ضروری است.

18. احساس عدم امنیت عاطفی

احساس عدم امنیت عاطفی در رابطه می‌تواند منجر به رفتارهای کنترل‌گرانه شود.فردی که احساس می‌کند از نظر عاطفی در رابطه امنیت ندارد، ممکن است سعی کند با کنترل شریک زندگی‌اش، احساس امنیت کند.این احساس عدم امنیت می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی مانند تجربه‌های گذشته، الگوهای ارتباطی ناسالم و یا رفتار غیرقابل پیش‌بینی شریک زندگی باشد.ایجاد یک فضای امن و قابل اعتماد در رابطه، کلید کاهش رفتارهای کنترل‌گرانه است.ابراز محبت و توجه، گوش دادن فعال و همدلی، و صداقت و شفافیت در ارتباطات، می‌تواند به افزایش احساس امنیت عاطفی در رابطه کمک کند.

نمایش بیشتر

‫2 دیدگاه ها

  1. وای چه مطلب به دردبخوری! 😅 من خودم تو رابطه قبلی دقیقا همین مشکل رو داشتم – همیشه حس می‌کردم باید همه چیز رو کنترل کنم وگرنه رابطه از دستم می‌ره. بعدها فهمیدم این رفتارم ریشه در کودکی داره، وقتی پدر و مادرم مدام در حال دعوا بودند و من احساس می‌کردم باید همه چیز رو مدیریت کنم. یه سوال دارم: میشه بیشتر درباره راه‌های غلبه بر این ترس از دست دادن کنترل بنویسی؟ من با تمرین “رها کردن” کمکم تونستم این عادت رو ترک کنم… اولش با چیزای کوچیک شروع کردم، مثلا می‌ذاشتم شریکم خودش تصمیم بگیره کجا بریم غذا بخوریم، بعد کم‌کم پیشرفتم به مسائل بزرگتر. به نظرت چطور میشه این روند رو تسریع کرد؟ 🤔

  2. در روانشناسی روابط، مکانیزم کنترل گری اغلب ریشه در الگوهای دلبستگی ناایمن دارد. تجربه بالینی نشان می دهد افرادی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند، تمایل بیشتری به کنترل محیط عاطفی نشان می دهند تا از وابستگی جلوگیری کنند.

    یک مورد جالب از مراجعینم زنی بود که با وجود تحصیلات بالا، تمام انتخاب های شریک زندگی اش از پوشش تا ارتباطات اجتماعی را مدیریت می کرد. تحلیل این رفتار نشان داد ترس عمیق از تکرار خیانت در ازدواج اول موجب این کنترل گری افراطی شده بود.

    در مطالعات دیده شده که کنترل گرها معمولا توانایی پایینی در تحمل ابهام دارند. این افراد نیاز شدیدی به پیش بینی پذیری روابط نشان می دهند و هر عاملی که این پیش بینی پذیری را تهدید کند، اضطراب شدیدی در آنها ایجاد می کند.

    جالب است بدانید کنترل گری در روابط گاهی شکلی از رفتارهای جبرانی است. افرادی که در کودکی احساس ناتوانی کرده اند، ممکن است در بزرگسالی با کنترل دیگران این احساس ضعف را جبران کنند. این الگو در مردان با سابقه سوء استفاده عاطفی در کودکی شایع تر است.

    در تحقیقات اخیر مشخص شده سطح بالای کورتیزول می تواند با رفتارهای کنترل گرانه در روابط مرتبط باشد. این یافته نشان دهنده ارتباط فیزیولوژیک بین استرس مزمن و تمایل به کنترل محیط اجتماعی است.

    رویکردهای مدرن رواندرمانی بر این باورند که کنترل گری رابطه مستقیم با عدم رشد مهارت های تنظیم هیجان دارد. وقتی فرد نتواند هیجانات منفی خود را مدیریت کند، سعی می کند منبع ایجاد این هیجانات (یعنی دیگران) را کنترل نماید.

    مطالعات طولی نشان داده اند کنترل گری در روابع می تواند سیکل معیوب ایجاد کند. هرچه فرد بیشتر کنترل کند، روابط بی ثبات تر می شوند و این بی ثباتی، نیاز به کنترل بیشتر را افزایش می دهد. این یافته اهمیت مداخلات زودهنگام را در چنین مواردی نشان می دهد.

پاسخ دادن به Donya لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا